The drought was the very worst
خشک سالی بدترین اتفاق زندگیم بود
(Drought یه اصطلاح هست برای افراد الکلی و معتاد وقتی که بهشون مواد یا الکل
نمی رسه میگن طرف توی "خشک سالی یا خماری" هست اینجا منظور تیلور این هست که
"ندیدن عشقش بدترین اتفاق تمام زندگیش بوده" البته باید ازش پرسید: کدوم عشقش؟)
وقتی که گل هایی رو که با هم بزرگشون کرده بودیم از تشنگی پژمرده شدن
It was months and months of back-and-forth
ماه ها و ماه ها با هم کش و قوس (قهر و آشتی) داشتیم
You still all over me like a wine-stained dress I can't wear anymore
تو هنوز به من چسبیدی مثل یه لکه شرابی روی لباس که دیگه نمیشه پوشیدش
(خب کاملا توجه کنید تا منظور رو بفهمید All over someone یعنی چسبیدن به کسی
یا همون Clingy with someone بعضی جاها معنی "نوازش کردن و بوسیدن" کسی هم میده
قرمزی رنگ شراب نماد زیبایی هست ولی وقتی که این لکه روی لباس ریخته بشه دیگه به سختی
و یا حتی میشه گفت غیر ممکنه که پاک بشه و باید اون لباس رو دور انداخت منظور تیلور اینه که
رابطه ی زیبایی با عشقش داشته ولی این رابطه مثل یه لکه روی لباس بوده و باید از بین می رفته
اسم آهنگ Clean هست و یه لکه قرمز هم باید Clean بشه یعنی اینکه باید این عشق رو پاک کنه)
Hung my head as I lost the war
مغزم هنگ کرد وقتی که جنگ رو باختم
And the sky turned black like a perfect storm
و آسمان مثل اینکه یه طوفان مهیب اومده باشه جلوی چشمام سیاه شد
Rain came pouring down
بارون داشت می بارید
When I was drowning, that's when I could finally breathe
وقتی که داشتم غرق می شدم ، همون موقع بود که در نهایت تونستم نفس بکشم
(این یه اصطلاح ادبی هست که توی زبان فارسی هم استفاده میشه مثلا: فریاد بی صدا
همه میدونن وقتی که غرق میشید دیگه نمی تونید نفس بکشید ولی اینجا تیلور داره بر عکس این
رو میگه از طرفی بارون باریدن یعنی "پاک شدن یا Clean" پس تیلور میگه اینقدر بارون بارید
بارید به طوری که کاملا پاک شد "غرق شد" و همین پاک شدن بود که باعث شد اون بتونه بعد
بعد از مدت ها یه نفس راحت بکشه و به آرامش برسه ، برید حالش رو ببرید)
And by morning, gone was any trace of you
و صبح زود دیگه هیچ اثری از تو نبود
(چون بارون تمام خاطرات با اون بودن رو شسته و با خودش برده)
And I think I am finally clean
اون موقع بود که متوجه شدم پاک شدم
(اشاره داره به همون Drought یا "خشکسالی یا خماری" که با خاطر
ندیدن عشقش براش به وجود اومده بود چون اون موقع بوده معتاد بوده
ولی بعد از اینکه بارون بارید اون پاک پاک شده و دیگه خمار نیست)
There was nothing left to do
هیچ کاری باقی نمی مونه
When the butterflies turned to dust, they covered my whole room
وقتی که پروانه هایی که اتاقم رو پرکردند تبدیل به خاک بشن
(پروانه نماد عشق به معشوق هست توی فرهنگ انگلیس معمولا پروانه رو به عاشق
و نور رو به معشوق تشبیه میکنن و پروانه اینقدر دور نور میچرخه که گرمای اون نور
باعث میشه که پرهاش بسوزه و به خاک تبدیل بشه اینجا منظور تیلور اینه که باید تمام
عشقی رو که داشته از بین ببره تا هیچ کاره دیگه برای فراموش کردن این عشق باقی نذاره)
So I punched a hole in the roof
پس یه سوراخ توی سقف ایجاد کردم
Let the flood carry away all my pictures of you
و گذاشتم باد خاطرات تو رو با خودش ببره
The water filled my lungs, I screamed so loud
آب تمام ریه هام رو گرفته من فریاد کشیدم
But no one heard a thing
اما هیچکس چیزی نشنید
(منظورش اینه که کسی نفمیده چی بهش گذشته)
Rain came pouring down
بارون داشت می بارید
When I was drowning, that's when I could finally breathe
وقتی که داشتم غرق می شدم ، همون موقع بود که در نهایت تونستم نفس بکشم
And by morning, gone was any trace of you
و صبح زود دیگه هیچ اثری از تو نبود
And I think I am finally clean
اون موقع بود که متوجه شدم پاک شدم
Ten months sober, I must admit
به اندازه ده ماه عاقل تر شدم باید این رو قبول کنم
Just because you clean, don't mean you don't miss it
چون پاک شدی، به این معنی نیست که از دستش نمیدی
(منظورش اینه که ممکنه دوباره به حالت قبلی برگردی مثل معتادی
که ممکنه دوباره به مواد روی بیاره و پاک بودنش رو از دست بده)
Ten months older, I won't give in
به اندازه ده ماه با تجربه تر شدم و تسلیم نمیشم
(منظورش اینه که تسلیم نمیشه و نمیخواد پاک بودنش رو از دست بده
و یه باره دیگه ریسک کنه این رابطه رو دوباره از سر شروع کنه
دوست داره پاک بمونه و به پاک بودنش ادامه بده)
Now that I'm clean, I'm never gonna risk it
الان من پاک شدم ، نمیخوام دیگه ریسک کنم
The drought was the very worst
خشک سالی بدترین اتفاق زندگیم بود
When the flowers that we'd grown together died of thirst
وقتی که گل هایی رو که با هم بزرگشون کرده بودیم از تشنگی پژمرده شدن
Rain came pouring down
بارون داشت می بارید
When I was drowning, that's when I could finally breathe
وقتی که داشتم غرق می شدم ، همون موقع بود که در نهایت تونستم نفس بکشم
And by morning, gone was any trace of you
و صبح زود دیگه هیچ اثری از تو نبود
And I think I am finally clean
اون موقع بود که متوجه شدم پاک شدم